چیزهای جالب و بسیار خنده دار

چیزهای جالب و بسیار خنده دار


تو مزرعه بودیم گوساله داشت شیر میخورد از مامانش دوستم گفت داره شیر میخوره؟ پ ن پ داره مامانش و باد میکنه مثل بادکنک بفرسته هوا

=========================

داشتم با لپ تاپم کار میکردم بابام اومد گفت کار داری با دستگاه؟ گفتم پ ن پ لپ تاپم داشت گریه میکرد گزاشتمش رو پام آرو بخوابه. گفتم حالا کار داری باهاش؟ گفت پ ن پ خواستم بگم صدای گریش اذیتم میکنه فکر کنم گرسنشه یه چیزی بده آروم بشه!!!

=========================

داشتم غذا میخوردم با خواهرم مگس اومد رو غذا گفت بزنم بره؟ پ ن پ براش خورشت بکش زشته مهمون حبیب خداست!!

=========================

رفتم داروخونه میگم آقا یه باد بدید میگه باند زخم؟ پ ن پ باند هواپیما بده 2 تا کوچه اونورتر یه هواپیما داره سقوط میکنه!!

=========================

تو اوتوبوس بودیم ساعت 3 صبح دوستم یه عطسه کرد کل اوتوبوس بر گشت مارو نیگا گرد یه پیرمرده داد زد اای باباااااااااا دوستم گفت با من بود؟ پ ن پ ساعت 3 صبح دلش واسه باباش تنگ شده شما راحت باش بزن عطسه بعدیو



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: Ali™2009 ׀ تاریخ: یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , firefun.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com